آقای آدم

نگاه من به دنیای پیش رویم

۶ مطلب با موضوع «من و شغلم» ثبت شده است

رانت کارمندی!

با مادرش آمده تا حساب پس انداز مشترک پدر و مادر رو ببنده و پولش رو بگیره، پرونده رو که در میارم میبینم هر کدومشون که بیان برای بستن حساب کافیه، فقط میگم باید پول سپرده رو به حسابی که سودش واریز میشده بریزم، شاکی میشه که حساب به اسم پدره که مریضه و نیست!
دارم توضیح میدم که خب بزار با رئیس صحبت کنم که با صدای بلند میگه من رئیس دایره حسابداری آموزش و پرورش فلان منطقه ام!! میگم فرقی نداره کمی صبر کنید! رئیس شعبه تایید میکنه که پول رو به حساب مادر واریز کنم.
حالا پیروزمندانه ازم میخواد برای پدرش که غایبه کارت بانکی هم صادر کنم! میگم نمیشه ولی چون نمیخوام باهاش بحث کنم میگم برو به رئیس شعبه بگو، همکار سمت چپی به سمت راستی من اشاره میکنه که "این طرف آموزش پرورشی یه بهش بگو مدرسه پسرت رو درست کنه.." 
همکار سمت راستی ام کارهای کارت بانکی پدرش رو براش انجام میده
طرف داره میگه مسئول این کاری که لازمش داری رفیق بیست ساله منه، اصلا نگران نباش!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آقای آدم

تخته سفید حوزه

توی یه روستا نزدیک اتوبان، بهش میگن مدرسه ولی بچه هاش همه ریش دارند!

از وسط دودهای تهران که مثل مه دور مدرسه رو گرفته که وارد میشی چهره خندونشون رو میبینی، وقتی توی وارد سالن شدی هر کسی که از کنارت رد بشه حتما بلند بهت سلامی با یه لبخند تحویلت میده، سالن H مانند که اولین تقاطع اش رو ما به خاطر قرارگرفتن آبدارخانه به اسم چهار راه فرامرز صدا میکنیم (فرامز آبدارچی دهه هفتادی اونجاس) دومین تقاطع اش هم ختم میشه به دفتر حاج آقا!

بین این دو یه تخته سفید هست که هرکس بخواد اطلاعیه ای بده روش مینویسه؛ کسی هست کتاب فلان رو داشته باشه به من قرض بده بخونم بدم؟ کسی هست ساعت فلان مسیرش به فلان جا بخوره من رو ببره؟ کسی فلان چیز رو پیدا نکرده؟ و ... 

توی این نوشته ها شوخی هست، خنده هست، کمک به هم هست، کامنت هم میزارن روش، این یکی از جالب ترین هاش هست که دلم نیومد نذارم اش:

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آقای آدم

شندر غاز

شندر غاز چیزیه که وقتی به حسابت واریز کردن، کفاف مخارج ات رو نده و توی همون لحظه به صفر برسه.

منظورم از مخارج دقیقا چیزی هست که تو رو به ماه بعد برسونه بدون اینکه دستت رو جلوی کسی دراز کنی، مثلا کرایه ماشین!!

سرانگشتی که حساب میکنی آخرش جلوی چند مورد ضروری باید علامت :( بزاری که نمیدونی چجوری باید جورش کنی!

هفته پیش تقریبا پروژه ای برای کار توی خونه پیدا کرده بودم، حتی شاید شب ها انجامش میدادم ولی کارفرما که شنید جای دیگه مشغولم منصرف شد، به محمد گفته بود اون فقط آخر هفته ها وقتش خالیه :|

با اینکه میزان کارم از همه کارمندا بیشتره، بر خلاف شعار اولیه اینکه ما به سابقه کار کسی کار نداریم و میزان ارزش کارشون که انجام میدن ملاکه، من حس میکنم بخاطر جدید بودنه که از همه کارمندا (حتی پاره وقت ها) کمتر دریافت میکنم :/

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آقای آدم

افسوس

افسوس از چیزی که غم خوردنش دردی رو ازش دوا نمیکنه، آدمیزاد غفلت توی ذاتشه، برای همینه که توصیه اش کردن به تذکر پیوسته، افسوس هم میوه همون غفلته و چقدر تلخ! تا مدتی مزه تلخی اش باعث میشه سمت درخت غفلت نری ولی یه مدت که بگذره آدمی به ذات خودش برمیگرده.

+جهت تذکر نوشتم در باب آزمون بانکی اونم بعد قضیه آزمون ارشد

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آقای آدم

اگر این خدمت را به من کنید!

نامه از ایران بود. نوشته بود می خواهد بعد از آیت الله حکیم وکیل امام باشد، برایش اجازه را نوشت و فرستاد.
نامه از ایران بود. نوشته بود می خواهد وکیل امام باشد در شهر و استانش. برایش نوشت: «همین مقدار اجازه کافی است»
نامه از ایران بود. نوشته بود اگر وکالت نامه را به من ندهید به مردم می گویم از تقلید شما برگردند، برایش نوشت: «اگر چنین خدمتی به من بکنید تا روز قیامت ممنون شما می شوم، اگر مردم از تقلید من برگردند بار مسئولیت من سبک تر می شود» 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آقای آدم

چیزی که درون منه

سرآخر حمایکار گفت، من نگران اون چیزی هستم که در درون توست و بهت اجازه میده این کار رو کنی!


موافقین ۱ مخالفین ۰
آقای آدم