از مسیر شلوغ و پر پیچ و خم خوشش نمیاد، از پیاده روی هم، خصوصا وقتی کمردرد سراغش میاد و کلافه اش میکنه، ولی وقتی میگم بریم مسواک بگیریم حاضر نمیشه از داروخونه نزدیکمون بگیریم، تو دل جمعیت انقدر لیز میخوریم تا برسیم به مغازه ای که فکر میکنه ارزون تر میده، قیمت ها رو که میبینیم یهو میگه من لازم ندارم یکی برای خودت بگیر فقط!! میگم اشکال نداره باید بگیری، مسواک قبلی ات خرابه! میگه نه! بعد حاضر میشه از همون استفاده کنه و من سری بعد مسواک اضافه خودم رو بیارم.

شبیه از این مسواک ها کم نداریم که «بی مثالِ» من فداکارانه با من شریک شان شده